درنیکا جونموندرنیکا جونمون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

درنیکا:مروارید پاک و درخشان زندگی مامانی و بابایی

عاشقانه پنجم

بهترینم دیشب من وبابایی و شما رفتیم واسه دختر گلم روروک خریدیم آخه خیلی شیطون شدی دختر نازم و خیلی سریع حوصلت سر میره مطمئن نبودم که الان وقتشه یا نه و نگران بودم کمرت یا پاهای خوشگلت اذیت شه اما بعد از خرید رفتیم خونه مامان جون و وقتی نشستی توی روروک سریع شروع کردی به حرکت به سمت عقب خیلی بامزه بود   به امید خدا همیشه سالم و شاداب باشی و خیلی زود خودت بدون کمک راه بری و بازی کنی و ... واااای کلی آرزو دارم واست گلم عاشقتم زیباترینم     ...
12 خرداد 1392

عاشقانه چهارم

یکی یک دونه مامانی دیروز بعد از ظهر همراه بابایی رفتیم دکتر : 6.400 وزنته و قدت 68 دکترت غذای کمکی و قطره آهن هم واست شروع کرد امروز صبح خودم بیدارت کردم آخه دیشب زود خوابیدی دلم برات تنگ شده بود وقتی غذاتو میخوردی(آرد برنج و شکر مثل فرنی) خیلی قیافت خواستنی بود با صدای نم نم میخوردی زیادم خوشت نیومده بود کمی هم متعجب بودی دوست دارم تا همیشه ...
11 خرداد 1392

شمال...

در اولین سفر درنیکا خانم به شمال دختر گلم نش.ن دادن که خیلی خوش سفر هستند ایشون                                         اینم یک عکس خانوادگی       ٩٢.٢.١٨ مامانی و بابایی و دایی و درنیکا خانم رفتند شمال (محمودآباد) خیلی خوش گذشت   ...
22 ارديبهشت 1392